موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان زندگی عشق
وقتی به خودم نگاه می کنم یاد تو می افتم ! چرا؟ چرا بعضی از خیابان ها و ایستگاه های مترو مرا یاد تو می اندازند ؟ مگر ما با هم اینجا بوده ایم ؟ شك كرده ام !! بوده ايم؟؟؟ تصاویری مدام از جلوی چشمانم رد میشوند از تو که داری در این شهر پرسه ميزني. سرم را می گردانم تا ببینمت ، نیستی ؛ لعنتی لازمت دارم نیستی!!!!! گاهی اوقات به شکل آزار دهنده ای حضورت را نزدیک حس می کنم. می دانم واقعا نزدیک نیستی؛ آزاردهندگی اش از این بابت است که لعنتی لازمت دارم نیستی!....
نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, :: 22:39 :: نويسنده : مریم
![]() ![]() |